...یادداشــــــــــــــــــــــت های من

بوی مهربانی می آیــــــــــــــــــد...کجا ایستاده ای؟! در مسیر باد؟

من بغض کرده ام

باران کـه میبـارد……

  دلم هوایت را میکند

     راه می افـتم …

        بغض کرده ام

       بهانه رفتنت

      مرا گیج کرده

   انگار حالی به حالیم

باران میبارد و من

   بغض کرده ام…..

باران که میبارد

   من تنهایی ام را به

       دوش میگیرم

   میگیریزم از همه ادمها!!

 

[ شنبه 4 آذر 1391برچسب:شعر کوتاه عاشقانه بارانی, ] [ 22:0 ] [ باران ] [ ]

او...

 

چه تفاهمی بین دل ابری این آسمان و چشمان من است

انگار هر کدام می گیرند

دیگری هم شروع به باریدن می کند

تنها کمی متفاوت است...

بوی نم باران همه را دیوانه می کند

عاشق می کند، برای پرسه زدن در کوچه نمناک

وسوسه ات می کند برای در آغوش کشیدن خاطراتت

برای آتش زدن سیگار و گم شدن پشت مه سنگینش

اما بارش چشمان من تنها مرا به یاد او می اندازد

او که دیگر خیلی دور است

او که مرا به دست فراموشی سپرده

تنها رد پایی از تو در قلبم مانده

که در جانم زبانه می کشد

و مرا تا اوج جنون می کشد

نمی دانستی نه؟؟؟

[ سه شنبه 23 آبان 1391برچسب:شعر کوتاه عاشقانه بارانی, ] [ 11:28 ] [ باران ] [ ]